لطفا چند لحظه صبر كنيد ... |
|
مقایسه انتخاب شده ها
حذف همه
دسته بندی محصولات
-
معرفی کتاب سال بلوا
-
قصههای زیادی از عشق نافرجام زنان و مردان در تاریخ آمده است. از عشقهای اساطیری دختران پادشاهان به زرگران گرفته، تا داستانهای امروزی که شاید در دل کوچه و خیابانها اتفاق افتاده باشد.
قصههایی که راوی رنجها و فداکاریهای عاشق و معشوقند و درنهایت با پایان تلخ خود برای همیشه در ذهنها ماندگار میشوند. رمان سال بلوا روایت عاشقانه، تلخ و منحصربهفرد زنی است که مجبور به انتخاب بین عشق و شهرت است. عباس معروفی در رمان سال بلوا با قلم شیوا و تاثیرگذار خود به زیبایی جريان ذهني یک زن را برای خوانندگان ترسیم میکند.
زنان در سال بلوا
در آغاز کتاب نویسنده با ادای احترام به «سیمین دانشور» و «سیمین بهبانی» کتاب را به مادر خود تقدیم کرده است و به نوعی خواننده را متوجه حضور شخصیت زن در داستان میکند. کتاب به شیوهای آغاز میشود که مخاطب خود را مستقیم و بدون حاشیه وارد فضای وهمآلود داستان میکند. داستان از زبان دو نفر به شکل جداگانه در هفت شب تعریف میشود؛ یکی از زبان یک زن به نام نوشافرین و دیگر از زبان خود نویسنده. چرخش راوی در این کتاب برای خواننده نامفهوم و سخت نیست. از شروع داستان خواننده متوجه میشود که کتاب یک راوی ندارد و عباس معروفي از سبک سیال ذهن استفاده کرده است.
تاثير هوشنگ گلشيري بر عباس معروفي
داستان رمان سال بلوا در زمان جنگ جهانی دوم و حکومت رضاشاه پهلوی اتفاق میافتد و نویسنده شرایط سیاسی و اجتماعی کشور در این زمان را در قالب این داستان به خوبی ترسیم کرده است. به کارگیری پرشهای زمانی در داستان نشان میدهد که معروفی به تاثیر از استاد خود «هوشنگ گلشیری» در این کار نبوغ مثالزدنی دارد. عباس معروفی در این کتاب از موضوعهاي مختلفی حرف میزند و مسائلی از جمله قدرتطلبی، زنستیزی و عشق ممنوعه را به شیوهای تاثیرگذار برای خواننده ترسیم میکند. معروفی در سال بلوا داستان را مانند تکههای پازل به خواننده میدهد تا مخاطب را با پایانی غیرمنتظره مواجه کند.
معرفی کتاب سال بلوا
نوشا دختر سرهنگ نيلوفري است. مردی كه برای ساختن آیندهی دخترش به شهرستان «سنگسر« كه امروزه نام آن «مهدیشهر ميگويند و در استان سمنان قرار دارد، آمده است. اما نوشا که هفده سال دارد در کوچه عاشق مردی کوزهگر به نام حسينا ميشود. شخصیت دیگر داستان، دكتر معصوم مردی میانسال و بسیار خوشنام است كه خواستگار نوشا است و این دختر جوان باید بين عشق و شهرت یکی را انتخاب کند. اما در ادامهی داستان میبینیم که سرنوشت چیز دیگری برای نوشا میخواهد. قصه با نثری آشفته و غریب به شکل خاطرات در ذهن نوشا مرور میشود.
معروفی؛ نویسندهی محبوب ایرانیان
عباس معروفی در اردیبهشت 1336 در تهران متولد شد. او نویسنده، نمایشنامهنویس، شاعر و روزنامهنگار ایرانی است و در دانشگاه هنرهای زیبای تهران در رشتهی «هنرهای دراماتیک» تحصیل کرده است. معروفی چندین سال به عنوان دبیر ادبیات مجلههاي مختلف ادبي در تهران فعالیت ميكرد.
عباس معروفی از شاگردان «هوشنگ گلشیری»، نویسندهی نامدار ایرانی بود و امروز به اندازهی «گلشیری» بین مخاطبان ادبیات طرفدار دارد. اولین اثر منتشر شده از عباس معروفی مجموعه داستان «رو به روی آفتاب» است. معروفی با انتشار کتاب «سمفونی مردگان» در سال 1368 به شهرت رسید. «سمفونی مردگان» یکی از محبوبترین آثار ادبیات معاصر ایران است که با استقبال بسیار خوبی از سوی مخاطبان مواجه و چندین و چند بار تجدید چاپ شد. پس از «سمفونی مردگان» معروفی رمان سال بلوا را نوشت که او را تبدیل به نویسندهای خوشنام در میان اهالی فرهنگ و ادب کرد.
او در طول سالهای نویسندگیاش آثاری را به مخاطبانش ارائه کرده است که هر یک به نوعی ویژگیهای منحصر به فردی دارند. از دیگر آثار برجستهی عباس معروفی میتوان به «پیکر فرهاد» و «مجموعه داستان دریا روندگان جزیره آبیتر» و «نمایشنامه آونگ خاطرههای ما» اشاره کرد. رمانهای «فریدون سه پسر داشت»، «تماما مخصوص»، «ذوب شده» و مجموعهي «داستانهای پیش روی آفتاب» و «عطر یاس» و چند نمایشنامه آثار دیگر این نویسنده هستند. «انتشارات ققنوس» ناشر اختصاصی کتابهای عباس معروفی است.
عباس معروفی دستی هم در روزنامهنگاری داشت. «مجله گردون» عنوان ماهنامهای فرهنگی، ادبی اجتماعی بود که به سردبیری عباس معروفی از سال ۱۳۶۹ در تهران منتشر میشد. بعد از تعطیلی ماهنامهي «گردون» در سال 74 معروفی از ایران به اروپا مهاجرت کرد. او هماکنون در آلمان زندگی میکند و مدیریت «خانهی هنر و ادبیات برلین» را به عهده دارد.
تفسیر كتاب سال بلوا
کتابهای عباس معروفی به قدری در ذهن مخاطبان تاثیرگذار بودند که با وجود فضای تاریک قصهها و بازی با زمانها همچنان جزو کتابهای پیشنهادی بيشتر کتابخوانها و کتابفروشیها هستند. بيشتر خوانندگان ایرانی عباس معروفی را با «سمفونی مردگان» و سال بلوا میشناسند. با اینکه سال بلوا رمان بسیار قابل توجهی است، اما بعضي از منتقدان معتقدند «سمفونی مردگان» شاهکار این نویسندهی توانا است. این دو اثر مشهور نویسنده، وجوه مشترک زیادی دارند. یکی از این وجوه مشترک نمادهایی است که معروفی برای توصیف شرایط اجتماعی و فرهنگی آن دوره به کار برده است، البته با این تفاوت که این بار در سال بلوا قربانی اصلی رمان، یک زن است.
سال بلوا به مظلومیت، شوریدگی و منزوی شدن زنان اشاره کرده است. این کتاب توانسته جو مرد سالار حاکم بر زمانهی داستان را به خوبی ترسیم کند. سال بلوا داستان زنی است که از ظلم و زورگویی مردان زمانهاش، از سنتها و حتی تصمیمگیریهای کوتهفکرانه در امان نیست. نویسنده در قسمتی از روايت سال بلوا به فراموششدن زنان در کنج خانهها اشاره میکند و به شیوهای استادانه نقش اين موضوع را در تغيير اجتماع آن دوره در دل داستانی عاشقانه بيان ميکند.
ناشر نقد مفصلی بر این کتاب نوشته است. در بخشی از این نقد آمده است: «یکی از نکات قابل توجه در نقد کتاب سال بلوا استفاده از نمادهای مختلف است. «مو» یکی از نمادهایی است که در جهت معنا و مفهوم در داستان استفاده شده است. نویسنده در قسمتهای مختلفی از کتاب از این عنصر بر خلاف معنای واقعی آن در دنیای ادبیات استفاده کرده است. مفهوم اسطورهای دربارهی مو میگوید که قربانی کردن مو به معنای یاری رساندن به خدای باروری است، اما در این کتاب معروفی از تناقض آن استفاده کرده و خواننده اثری از باروری و فراوانی در این شهر نفرین شده نمیبیند. معروفی موهای دو شخصیت حسینا و معصوم را برای خواننده از زبان نوشا تعریف میکند او از همان دیدار اول با هر دو شخصیت، تحتتاثیر موهای آنها قرار میگیرد و توصیف خود را از موهای آنها بیان میکند.»
شخصيتپردازي در رمان معروف عباس معروفي
شخصیتپردازی کتاب سال بلوا به شیوهای ماهرانه انجام شده است و نویسنده خصوصیات آنها را طوری نشان میدهد که مخاطب بتواند به راحتی به جریان فکری شخصیتها راه پیدا کند. میتوان گفت تلفیق اسطورههای تاریخی با دنیای امروز شگرد معروفی است که بهخوبی در سال بلوا به آن پرداخته است. نویسنده گاه مخاطب را به فضای دیگری از داستان برده و دنیای متفاوتی را به او نشان میدهد که این خود نشان دهندهی تبحر و نبوغ معروفی در نویسندگی است.
در بخشهایی از کتاب سال بلوا میخوانیم
قرار بود کسی را دار بزنند. کسی را که در جنگ شکست خورده بود. من نمیدانستم آن شخص کیست. سر شب که دیدم معصوم خانه نیست به خانه همسایه، رقیه دلال و نازو سرک کشیدم. سه مرد پیش آنها بودند. رقیه دلال نازو را مجبور کرد با پیرمردی که آن جا بود بخوابد. معصوم تازگی با من کینه گرفته بود و من نمیدانستم چرا. من موقع عروسیام چه آرزوها در دل داشتم و همه بر باد رفته بودند. یادم میآید وقتی ازدواج کردم آنقدر معصوم دوستم داشت که یک ماه از خانه بیرون نیامدیم و با هم خوش بودیم. قبل از ازدواجم با معصوم، سروان خسروی از من خواستگاری کرد اما مادرم نپذیرفت. بعد از ازدواج از مادر دکتر معصوم جاجیمبافی یاد گرفتم. دکتر معصوم در بچگی از خانه فرار کرده و به تهران آمده و به شغلهای مختلفی دست زده بود. بعدها همراه یک شازده قاجار به انگلیس رفته و طب خوانده و به سنگسر پیش مادرش برگشته بود.
وقتی با معصوم نامزد شده بودم، یک روز از خانه بیرون رفتم و حسینا در دکانش مشغول کوزهگری بود. آن روز حسینا در حجرهاش مرا بوسید. حسینا در حجرهاش مجسمهای از سر شیرین و فرهاد ساخته بود. باز هم به من گفت که دنبال برادرهایش سیاوشان و اسماعیل میگردد. او میدانست که دکتر معصوم به خواستگاری من آمده. من معصوم را دوست نداشتم و حسینا را میخواستم. وقتی به خانه رسیدم به مادرم گفتم. مادرم نپذیرفت. مادرم نمیدانست که دسته گلم را به خاطر حسینا به باد دادهام. خدا خدا میکردم که شب عروسی معصوم هم نفهمد. یک روز حسینا با کت و شلوار مشکی راه راه و پیراهن سفید به خواستگاری ام آمد. مادرم از او پرسید سواد خواندن و نوشتن میداند و او گفت که خمسه نظامی را خوانده است.
-
00
-
تعداد بازدید : ۱۱۷۳تاريخ : 25 فروردين 1401
-
معرفی کتاب سال بلوا
-
قصههای زیادی از عشق نافرجام زنان و مردان در تاریخ آمده است. از عشقهای اساطیری دختران پادشاهان به زرگران گرفته، تا داستانهای امروزی که شاید در دل کوچه و خیابانها اتفاق افتاده باشد.
قصههایی که راوی رنجها و فداکاریهای عاشق و معشوقند و درنهایت با پایان تلخ خود برای همیشه در ذهنها ماندگار میشوند. رمان سال بلوا روایت عاشقانه، تلخ و منحصربهفرد زنی است که مجبور به انتخاب بین عشق و شهرت است. عباس معروفی در رمان سال بلوا با قلم شیوا و تاثیرگذار خود به زیبایی جريان ذهني یک زن را برای خوانندگان ترسیم میکند.
زنان در سال بلوا
در آغاز کتاب نویسنده با ادای احترام به «سیمین دانشور» و «سیمین بهبانی» کتاب را به مادر خود تقدیم کرده است و به نوعی خواننده را متوجه حضور شخصیت زن در داستان میکند. کتاب به شیوهای آغاز میشود که مخاطب خود را مستقیم و بدون حاشیه وارد فضای وهمآلود داستان میکند. داستان از زبان دو نفر به شکل جداگانه در هفت شب تعریف میشود؛ یکی از زبان یک زن به نام نوشافرین و دیگر از زبان خود نویسنده. چرخش راوی در این کتاب برای خواننده نامفهوم و سخت نیست. از شروع داستان خواننده متوجه میشود که کتاب یک راوی ندارد و عباس معروفي از سبک سیال ذهن استفاده کرده است.
تاثير هوشنگ گلشيري بر عباس معروفي
داستان رمان سال بلوا در زمان جنگ جهانی دوم و حکومت رضاشاه پهلوی اتفاق میافتد و نویسنده شرایط سیاسی و اجتماعی کشور در این زمان را در قالب این داستان به خوبی ترسیم کرده است. به کارگیری پرشهای زمانی در داستان نشان میدهد که معروفی به تاثیر از استاد خود «هوشنگ گلشیری» در این کار نبوغ مثالزدنی دارد. عباس معروفی در این کتاب از موضوعهاي مختلفی حرف میزند و مسائلی از جمله قدرتطلبی، زنستیزی و عشق ممنوعه را به شیوهای تاثیرگذار برای خواننده ترسیم میکند. معروفی در سال بلوا داستان را مانند تکههای پازل به خواننده میدهد تا مخاطب را با پایانی غیرمنتظره مواجه کند.
معرفی کتاب سال بلوا
نوشا دختر سرهنگ نيلوفري است. مردی كه برای ساختن آیندهی دخترش به شهرستان «سنگسر« كه امروزه نام آن «مهدیشهر ميگويند و در استان سمنان قرار دارد، آمده است. اما نوشا که هفده سال دارد در کوچه عاشق مردی کوزهگر به نام حسينا ميشود. شخصیت دیگر داستان، دكتر معصوم مردی میانسال و بسیار خوشنام است كه خواستگار نوشا است و این دختر جوان باید بين عشق و شهرت یکی را انتخاب کند. اما در ادامهی داستان میبینیم که سرنوشت چیز دیگری برای نوشا میخواهد. قصه با نثری آشفته و غریب به شکل خاطرات در ذهن نوشا مرور میشود.
معروفی؛ نویسندهی محبوب ایرانیان
عباس معروفی در اردیبهشت 1336 در تهران متولد شد. او نویسنده، نمایشنامهنویس، شاعر و روزنامهنگار ایرانی است و در دانشگاه هنرهای زیبای تهران در رشتهی «هنرهای دراماتیک» تحصیل کرده است. معروفی چندین سال به عنوان دبیر ادبیات مجلههاي مختلف ادبي در تهران فعالیت ميكرد.
عباس معروفی از شاگردان «هوشنگ گلشیری»، نویسندهی نامدار ایرانی بود و امروز به اندازهی «گلشیری» بین مخاطبان ادبیات طرفدار دارد. اولین اثر منتشر شده از عباس معروفی مجموعه داستان «رو به روی آفتاب» است. معروفی با انتشار کتاب «سمفونی مردگان» در سال 1368 به شهرت رسید. «سمفونی مردگان» یکی از محبوبترین آثار ادبیات معاصر ایران است که با استقبال بسیار خوبی از سوی مخاطبان مواجه و چندین و چند بار تجدید چاپ شد. پس از «سمفونی مردگان» معروفی رمان سال بلوا را نوشت که او را تبدیل به نویسندهای خوشنام در میان اهالی فرهنگ و ادب کرد.
او در طول سالهای نویسندگیاش آثاری را به مخاطبانش ارائه کرده است که هر یک به نوعی ویژگیهای منحصر به فردی دارند. از دیگر آثار برجستهی عباس معروفی میتوان به «پیکر فرهاد» و «مجموعه داستان دریا روندگان جزیره آبیتر» و «نمایشنامه آونگ خاطرههای ما» اشاره کرد. رمانهای «فریدون سه پسر داشت»، «تماما مخصوص»، «ذوب شده» و مجموعهي «داستانهای پیش روی آفتاب» و «عطر یاس» و چند نمایشنامه آثار دیگر این نویسنده هستند. «انتشارات ققنوس» ناشر اختصاصی کتابهای عباس معروفی است.
عباس معروفی دستی هم در روزنامهنگاری داشت. «مجله گردون» عنوان ماهنامهای فرهنگی، ادبی اجتماعی بود که به سردبیری عباس معروفی از سال ۱۳۶۹ در تهران منتشر میشد. بعد از تعطیلی ماهنامهي «گردون» در سال 74 معروفی از ایران به اروپا مهاجرت کرد. او هماکنون در آلمان زندگی میکند و مدیریت «خانهی هنر و ادبیات برلین» را به عهده دارد.
تفسیر كتاب سال بلوا
کتابهای عباس معروفی به قدری در ذهن مخاطبان تاثیرگذار بودند که با وجود فضای تاریک قصهها و بازی با زمانها همچنان جزو کتابهای پیشنهادی بيشتر کتابخوانها و کتابفروشیها هستند. بيشتر خوانندگان ایرانی عباس معروفی را با «سمفونی مردگان» و سال بلوا میشناسند. با اینکه سال بلوا رمان بسیار قابل توجهی است، اما بعضي از منتقدان معتقدند «سمفونی مردگان» شاهکار این نویسندهی توانا است. این دو اثر مشهور نویسنده، وجوه مشترک زیادی دارند. یکی از این وجوه مشترک نمادهایی است که معروفی برای توصیف شرایط اجتماعی و فرهنگی آن دوره به کار برده است، البته با این تفاوت که این بار در سال بلوا قربانی اصلی رمان، یک زن است.
سال بلوا به مظلومیت، شوریدگی و منزوی شدن زنان اشاره کرده است. این کتاب توانسته جو مرد سالار حاکم بر زمانهی داستان را به خوبی ترسیم کند. سال بلوا داستان زنی است که از ظلم و زورگویی مردان زمانهاش، از سنتها و حتی تصمیمگیریهای کوتهفکرانه در امان نیست. نویسنده در قسمتی از روايت سال بلوا به فراموششدن زنان در کنج خانهها اشاره میکند و به شیوهای استادانه نقش اين موضوع را در تغيير اجتماع آن دوره در دل داستانی عاشقانه بيان ميکند.
ناشر نقد مفصلی بر این کتاب نوشته است. در بخشی از این نقد آمده است: «یکی از نکات قابل توجه در نقد کتاب سال بلوا استفاده از نمادهای مختلف است. «مو» یکی از نمادهایی است که در جهت معنا و مفهوم در داستان استفاده شده است. نویسنده در قسمتهای مختلفی از کتاب از این عنصر بر خلاف معنای واقعی آن در دنیای ادبیات استفاده کرده است. مفهوم اسطورهای دربارهی مو میگوید که قربانی کردن مو به معنای یاری رساندن به خدای باروری است، اما در این کتاب معروفی از تناقض آن استفاده کرده و خواننده اثری از باروری و فراوانی در این شهر نفرین شده نمیبیند. معروفی موهای دو شخصیت حسینا و معصوم را برای خواننده از زبان نوشا تعریف میکند او از همان دیدار اول با هر دو شخصیت، تحتتاثیر موهای آنها قرار میگیرد و توصیف خود را از موهای آنها بیان میکند.»
شخصيتپردازي در رمان معروف عباس معروفي
شخصیتپردازی کتاب سال بلوا به شیوهای ماهرانه انجام شده است و نویسنده خصوصیات آنها را طوری نشان میدهد که مخاطب بتواند به راحتی به جریان فکری شخصیتها راه پیدا کند. میتوان گفت تلفیق اسطورههای تاریخی با دنیای امروز شگرد معروفی است که بهخوبی در سال بلوا به آن پرداخته است. نویسنده گاه مخاطب را به فضای دیگری از داستان برده و دنیای متفاوتی را به او نشان میدهد که این خود نشان دهندهی تبحر و نبوغ معروفی در نویسندگی است.
در بخشهایی از کتاب سال بلوا میخوانیم
قرار بود کسی را دار بزنند. کسی را که در جنگ شکست خورده بود. من نمیدانستم آن شخص کیست. سر شب که دیدم معصوم خانه نیست به خانه همسایه، رقیه دلال و نازو سرک کشیدم. سه مرد پیش آنها بودند. رقیه دلال نازو را مجبور کرد با پیرمردی که آن جا بود بخوابد. معصوم تازگی با من کینه گرفته بود و من نمیدانستم چرا. من موقع عروسیام چه آرزوها در دل داشتم و همه بر باد رفته بودند. یادم میآید وقتی ازدواج کردم آنقدر معصوم دوستم داشت که یک ماه از خانه بیرون نیامدیم و با هم خوش بودیم. قبل از ازدواجم با معصوم، سروان خسروی از من خواستگاری کرد اما مادرم نپذیرفت. بعد از ازدواج از مادر دکتر معصوم جاجیمبافی یاد گرفتم. دکتر معصوم در بچگی از خانه فرار کرده و به تهران آمده و به شغلهای مختلفی دست زده بود. بعدها همراه یک شازده قاجار به انگلیس رفته و طب خوانده و به سنگسر پیش مادرش برگشته بود.
وقتی با معصوم نامزد شده بودم، یک روز از خانه بیرون رفتم و حسینا در دکانش مشغول کوزهگری بود. آن روز حسینا در حجرهاش مرا بوسید. حسینا در حجرهاش مجسمهای از سر شیرین و فرهاد ساخته بود. باز هم به من گفت که دنبال برادرهایش سیاوشان و اسماعیل میگردد. او میدانست که دکتر معصوم به خواستگاری من آمده. من معصوم را دوست نداشتم و حسینا را میخواستم. وقتی به خانه رسیدم به مادرم گفتم. مادرم نپذیرفت. مادرم نمیدانست که دسته گلم را به خاطر حسینا به باد دادهام. خدا خدا میکردم که شب عروسی معصوم هم نفهمد. یک روز حسینا با کت و شلوار مشکی راه راه و پیراهن سفید به خواستگاری ام آمد. مادرم از او پرسید سواد خواندن و نوشتن میداند و او گفت که خمسه نظامی را خوانده است.
-
00
-
تعداد بازدید : ۱۱۷۳تاريخ : 25 فروردين 1401